80 درصد تخفیف

| نرم افزار رایتینگ IELTS

  • اصطلاح کاغذ بازی و کار اداری

    کاغذ بازی کار اداری

    خواندن این مطلب

    4 دقیقه

    زمان میبرد!

    اصطلاح کاغذ بازی و کار اداری

    زبان آموزان و همکارانم بار ها سوال کرده اند که «کاغذ بازی» یا «کار اداری» به انگلیسی چی می شود؟ ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد، در گوگل سرچ کرده اید و به چیزی بر نخورده اید که بتواند منظور شما را در غالب یک اصطلاح کوتاه بیان کند. بنابراین مجبور شده اید برای توضیح منظورتان از جملات خیلی طولانی استفاده کنید. اما در این پست، اصطلاحی مناسب برای کاغذ بازی یا کار اداری در انگلیسی معرفی می کنیم.

     

    اصطلاح کاغذ بازی

    به جای اصطلاح کاغذ بازی در انگلیسی می توانید بگویید «Paper Chase». توضیح انگلیسی و مثال های ذیل را بخوانید تا این اصطلاح همیشه در یادتان بماند.

    Paper Chase:  کاغذ بازی

    Definition: The activity of dealing with many different documents in order to achieve something: “To receive even the smallest amount of financial aid from a college, it’s a real paper chase.”

    Example 1

    Part of the reason why I immigrated to Canada was that I was sick and tired of the usual paper chase in different departments.

    Example 2

    After a tiring paper chase at the university finally the dean signed my certificate and I got it.

    Dean: the head of a university

    Example 3

    Going to get a loan from a bank, you must pass a long process of paper chase to get only 1000$.

    Loan: borrowing money from a bank or someone and paying it back little by little.

    اصطلاح کار اداری

    در انگلیسی اصطلاح کار اداری می شود «Push Paper». اصطلاح Push Paper را هم می توانید به صورت فعل استفاده کنید، و هم با ing- به صورت اسم مصدر. توضیحات و مثال های ذیل را بخوانید تا نحوه ی استفاده از این اصطلاح را متوجه بشوید و در ذهنتان بماند.

    Push Paper: کار اداری

    To do boring or unimportant work in an office: “She wanted to be a pilot, but instead she ended up pushing papers in a government job.” (From Merriam-Webster Dictionary)

    Example 1

    What do you do for a living?

    Nothing, I just sit on my bottom and spend all day pushing paper and using my God-given right to shoot the breeze.

    Shoot the breeze: have a conversation e.g.:

    When Sina and I get together we start shooting the breeze for over 5 hours.

    I was terribly bored in the class, so I started shooting the breeze with my friend.

    Example 2

    My father was retired after 35 years of pushing paper in ministry of education.

    Example 3

    After I had been pushing paper for 2 years I was in a rut.

    In a rut: tired

    Example 4

    Although my father had pushed paper for 35 years, I am not going to follow his footsteps. What I am going to do is to carve a niche for myself as a business owner.

    گرچه پدرم 35 سال کار اداری کرد، من ادامه دهنده راه او نخواهم بود. می خواهم برای خودم به عنوان خویش فرما جایی دست و پا کنم.

    Carve a niche for oneself as: to successfully create or get something, especially a work position


     

    سعی کنید از اصطلاحات کاربردی در مکالمه روزمره استفاده کنید؛ ولی فراموش نکنید استفاده بیش از حد از اصطلاحات، صحبت کردن را از حالت طبیعی خارج، و فهمیدنش را برای مخاطب دشوار می کند.

    برای اصطلاحات بیشتر به بخش Idiom & Expression مراجعه کنید.

    درباره نویسنده



    نظرات کاربران



    دیدگاهتان را بنویسید

    مطالب مرتبط